Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ایسنا»
2024-04-30@09:05:42 GMT

چشم‌هایش

تاریخ انتشار: ۱۶ اسفند ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۸۹۷۴۶۸

چشم‌هایش

داستان شهادتش هم خودش یک فیلم است. یعنی همان یک روز که شهید شد خودش کلی فلسفه دارد. پس از این که فشار زیاد می‌شود و گردان‌ها یکی یکی به جزیره می‌آیند، آن‌قدر پاتک شدید بود، می‌آمدند و چند ساعت می‌جنگیدند بعد یک گردان دیگر می‌آمد. به همین خاطر شمار نیروها ته کشید.

به گزارش ایسنا، جام جم نوشت: کتاب «شراره‌های خورشید» نوشته مشترک گلعلی بابایی و حسین بهزاد، با محوریت شخصیت شهید همت و کارنامه عملیاتی لشکر ۲۷محمد رسول‌الله در عملیات خیبر، ابتدای امسال توسط نشر۲۷ بعثت به چاپ پنجم رسید.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

این کتاب ششمین اثر از گروه کتاب‌های حماسه ۲۷ اثر گلعلی بابایی و حسین بهزاد است.

این کتاب رویدادهای متنوعی از کارنامه عملیاتی لشکر۲۷محمد رسول‌الله‌(ص)طی چهارماهه پایانی سال۱۳۶۲ را دربرمی‌گیرد. در این اثر حوادث و ماجراهای شگفت‌انگیزی از تاریخچه لشکر۲۷ و واپسین ماه‌های حیات دنیوی فرمانده پرآوازه آن، شهید محمدابراهیم همت را خواهید خواند که عمده آنها از جمله مهم‌ترین ناگفته‌های دوران دفاع مقدس بوده که برای نخستین بار در قالب اثری مکتوب انتشار می‌یابد. بازه زمانی وقایع مندرج در این کتاب، ازفردای خاتمه عملیات والفجر۴ درجبهه مریوان - پنجوین شروع می‌شود و در سی‌امین روز اسفند سال ۱۳۶۲ و آخرین روزهای عملیات آبی - خاکی خیبر پایان پیدا می‌کند. در چهلمین سالگرد شهادت سردار حاج‌محمدابراهیم همت، روایت همرزمش، گلعلی‌بابایی را مرور کردیم. 
 
آخرین دیدار با همت

آخرین دیدارم با شهید همت روز ۱۲ اسفندسال ۶۲ بود یعنی بعد از این که لشکر، یک هفته درطلائیه عمل کرد و درشش مرحله عملیات کرد و در هر شش مرحله شکست خورد. با هزار مصیبت و سختی نتوانستیم کاری انجام دهیم. حاج همت نیروها رادرپادگان دوکوهه جمع کرد. گفتند امشب فرمانده لشکر سخنرانی دارد.من آن زمان درگردان حبیب بودم و گردان‌مان به خط زده بود. بگذارید پیش از پرداختن به داستان همت، به این مسأله بپردازم. 
 
وضع جزیره خیلی خراب است!

گردان ما اول قرار بود در طلائیه عمل کند. پس از چند روز بلاتکلیفی گفتند نه، بروید در جزیره مجنون. ما همه وسایل و امکانات را جمع کردیم و آماده رفتن شدیم. فرمانده گردان‌مان عمران پستی معروف به برادر عبدالله بود. در منطقه جفیر یک پد آبی درست کرده بودند که نیروها آنجا امکانات و نفرات را سوار کرده و به جزیره می‌بردند. روز ششم اسفند، نیروهای گردان در حال سوار شدن بودند و تویوتاها و موتور تریل‌ها را سوار بالگرد می‌کردند.وقتی همه آماده شدند، آخرسر فرمانده گردان و اطرافیانش سوار می‌شدند. عمران نگذاشت من سوار شوم. گفتم چرا برادر عبدالله؟ وقتی در والفجر مجروح شدی، خودم تو را عقب آوردم. گفت نه! پیش از این که سوار شویم شهید کارور، فرمانده گردان مالک از جزیره آمده بود و گفته بود عبدالله وضع جزیره خیلی خراب است؛ نه پتو، نه کنسرو و نه امکانات‌، هیچی نیست. بمباران هم خیلی شدید است. ازاین طرف می‌روی، جای پایت را محکم کن! برادر عبدالله به من گفت کارور این‌طور گفته. پس تو باید بمانی! گفتم به من چه ربطی دارد؟ من می‌خواهم بیایم. ولی به هر حال اجازه نداد و گفت صلاح نیست همه برویم آن طرف. بمان و وقایع بعد از ما را پیگیری کن. 
 
برادر عبدالله هم مفقود شد

من چند روز در جفیر صبر کردم. روز سوم که دیدم خبری نشد به یک قایقران التماس کردم تا من را به جزیره ببرد. موقعی به جزیره رسیدم که بچه‌های گردان حبیب عملیات کرده بودند. تعداد انگشت‌شماری داشتند برمی‌گشتند و باقی یا شهید شدند، یا مفقود. خود برادر عبدالله هم مفقود شد.معاونش هم همین طور. شهید کارور هم روز قبل از عبدالله مفقود شده بود. اینها را گفتم تا برسم به روزی که قرار بود شهید همت بیاید سخنرانی کند. من در آن روز با سی چهل نفر از بچه‌های گردان حبیب، در ساختمان‌های دوکوهه بودیم. گفتیم ببینیم چه خبر است. به میدان صبحگاه رفتیم. یک‌سری از بچه‌های گردان‌های مختلف که خسته شده بودند، جمع شده بودند و یک‌سری هم از نیروهای جدید طرح لبیکی بودند. کار طلائیه بسته شده بود و قرار بود این نیروها تلفیق شوند و به جزیره مجنون بروند. یعنی قرار بود فقط دو جزیره مجنون را نگه‌داریم. آنجا بود که برای آخرین بار، شهید همت را دیدم و اصطلاحا حسابی تکیده شده بود. 
   
کربلا، خون می‌خواهد

جمله «کربلا، خون می‌خواهد» در همین سخنرانی بود. آخرین جمله‌اش بود. گفت رودربایستی که نداریم. شش مرحله در طلائیه عملیات کرده‌ایم و شکست خورده‌ایم. از صدر اسلام مثال آورد وگفت این چیز تازه‌ای نیست.پیامبر(ص) هم درچند جا شکست خورده و شکست، مقدمه پیروزی می‌شود. ما نباید عقب بکشیم. سه بارگفت«بچه‌ها! کربلا، خون می‌خواهد.» بعد هم سخنرانی تمام شد و بچه‌ها دورش را گرفتند. فردایش هم که روز۱۳اسفند بود به جزیره رفت. روز پانزدهم اسفند اکبر زجاجی شهید شد. روز هفدهم همت شهید شد. 
 
داستان شهادت همت، یک فیلم است

داستان شهادتش هم خودش یک فیلم است. یعنی همان یک روز که شهید شد خودش کلی فلسفه دارد. پس از این که فشار زیاد می‌شود و گردان‌ها یکی یکی به جزیره می‌آیند، آن‌قدر پاتک شدید بود، می‌آمدند و چند ساعت می‌جنگیدند بعد یک گردان دیگر می‌آمد. به همین خاطر شمار نیروها ته کشید. حاج همت هم پیش حاج قاسم سلیمانی، فرمانده لشکر ۴۱ ثارالله کرمان رفت. حاجی به باقر شیبانی که پیک‌اش بود می‌گوید تو در سنگر بمان، من پیش حاج قاسم می‌روم. ممکن است بچه‌های لشکر امام حسین بیایند. وقتی آمدند توجیه‌شان کن که کجا مستقر شوند. بعد همت پیش حاج قاسم می‌رود که حاج قاسم هم شهید میرافضلی را با شهید همت همراه می‌کند و می‌گوید برو به حاج همت یک گروهان بده که برود خطش را بپوشاند.در آن نقطه تعداد وسایلی که به همین وسیله منهدم شدند، زیاد بود. شفازند می‌گوید من دیدم که موتور رفت و بعد یک لحظه، دیگر همه چیز از یادم رفت. موجی که به موتور خورد من را پرت کرد و خودم یک طرف افتادم و موتور یک طرف. اصلا یادم رفت که ما دو موتور بودیم که راه افتادیم. حالا شما به بقیه فیلم شهادت از نگاه باقر شیبانی توجه کنید. 

چرا شیبانی، همت را نشناخت؟!

شیبانی می‌گوید مدتی که گذشت و از همت خبری نشد، نگران شدم و شروع کردم این طرف و آن طرف تماس گرفتن. رفتم سراغ (شهید) رضا پناهنده و گفتم بیا برویم تا قرارگاه ببینیم برادر همت چه شد. این دو نفر از همان مسیر شهید همت و به صورت پیاده می‌آیند، می‌بینند که یک موتور خراب شده و درب و داغان روی زمین افتاده است. دو پیکر هم وسط جاده افتاده‌اند. یک نفر هم کمی آن طرف‌تر، با حالتی سرگشته دارد روی زمین دنبال چیزی می‌گردد. دکتر شفازند موجی شده بود و حال طبیعی نداشت‌. شیبانی می‌گوید شک کردیم که این بنده خدا کیست؟ انگار دارد دنبال غنیمت می‌گردد! بعد می‌گوید به رضا پناهنده گفتم بیا این دو جنازه را بکشیم کنار جاده که وقتی وسایل رد می‌شوند، اینها له نشوند. جالب است که شیبانی دنبال همت می‌گشته و متوجه نمی‌شود که این پیکر همت است که دارد به کنار جاده منتقل‌اش می‌کند. نکته اینجاست که چرا شیبانی نباید همت را بشناسد! حسین بهزاد تحلیلی داشت که شیبانی با شنیدنش شدیدا به فکر فرو رفت. بهزاد می‌گفت در این زمان، هنوز نیروهای همت درگیر هستند. هنوز خط تثبیت نشده و بچه‌ها باید خط را نگه‌دارند. اگر می‌فهمیدند که همت شهید شده قطعا خط را رها می‌کردند و می‌آمدند عقب. 
 
بادگیر، چراغ قوه، زیر پیراهن

خب این دو نفر جنازه را کنار می‌کشند و به قرارگاه می‌روند. در قرارگاه هم گفته می‌شود که نه، همت اینجا نیامده است. ‌سه روزی می‌گذرد و خط تثبیت می‌شود. عراق هم خطش را تثبیت می‌کند؛ سیم خاردار می‌زند و مین‌گذاری می‌کند. در نتیجه خط پدافندی تشکیل می‌شود و عراق از گرفتن این منطقه ناامید می‌شود. پس از سه روز شیبانی می‌گوید آقای محلاتی تماس گرفت و گفت برای ما مسلم است که همت شهید شده است. ولی این که کجاست نمی‌دانیم!شماکه بیشتر با اوبوده‌اید بروید در جمع شهدای مجهول‌الهویه‌ای که در اهواز هستند ببینید می‌توانید همت را شناسایی کنید؟همت را ازروی بادگیر، چراغ قوه و زیرپیراهنش شناسایی کردند. جالب است که آن بادگیر و همان شلوار پلنگی همان روز هم تنش بوده است ولی قسمت این بوده که آن روز پیکرش را نشناسند. چرا قرار نیست همت شناسایی شود؟ به خاطر همان فلسفه‌ای که اشاره کردم.خب، از پیکر همت، سرش از چانه به بالا را نداشت. دست چپ شهید همت هم در این اتفاق بریده شده بود. 

این جمله برای «همت» نیست!

از شهید همت جمله‌ای نقل می‌شود که «ما حاضریم در پوتین بسیجی‌ها آب بخوریم. »اتفاقا من یک نامه به‌همین خاطر زدم و گفتم این حرف‌ها چیست چاپ می‌کنید؟! نه داستان و نه جمله‌اش به هیچ‌وجه واقعی نیست. پس از شهید همت هم که حاج عباس کریمی ‌و محمدرضا دستواره بودند. عباس کریمی وقتی شهید شد من به سنگری رسیدم که پیکرش را در آن گذاشته بودند و کمک کردم تا او را در قایق گذاشتیم. در همان سنگری افتاد که روی دژ بود. به اتفاق چند نفر دیگر او رادر قایق گذاشتیم و هنوز جان داشت. به سمت عقب رفتیم تا وسط هور به یک پست امداد رسیدیم ولی پزشکیاری که آنجا بود پس از معاینه گفت امیدی نیست و حاجی تمام کرده است. شهید کریمی در عملیات بدر در شرق دجله، یک سال بعد از خیبر شهید شد. دستواره هم درسال ۶۵ در عملیات کربلای یک در منطقه مهران شهید شد. 

انتهای پیام

منبع: ایسنا

کلیدواژه: شهید محمد ابراهیم همت عملیات کربلای دفاع مقدس انتخابات ۱۴۰۲ مجلس شورای اسلامی اروپا دفاع مقدس برادر عبدالله حاج قاسم گردان ما شهید همت شهید شد بچه ها همت هم

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۸۹۷۴۶۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

در مونیخ خبری از صلح نیست؛ ایستادگی هونس پای حرف‌هایش علیه توخل

اولی هونس هیچ قصدی برای عقب‌نشینی از ادعاهایش درباره توماس توخل مطرح کرده، ندارد

 

طرفداری | در فاصله چند روز مانده به بازی مقابل رئال مادرید، صحبت‌های اولی هونس و انتقاد علنی او از توماس توخل باعث ایجاد حواشی زیادی پیرامون بایرن مونیخ شده است.

اولی هونس در یک مصاحبه مفصل، درباره توماس توخل گفت که او اعتقاد دارد اگر از بین بازیکنان جوان مانند جمال موسیالا، الکساندر پاولوویچ یا آلفونسو دیویس عملکرد خوبی نداشته باشند، بهتر است بازیکن دیگری به‌جای آن‌ها جذب شود تا اینکه روی پیشرفت آن‌ها وقت بگذارند.

پس از این صحبت‌ها نیز توخل ضمن رد کردن این صحبت‌ها و نادرست دانستن‌شان، از هونس نیز بابت گفتن چنین حرف‌هایی در این مقطع حساس از فصل انتقاد کرده است.

بیش‌تر بخوانید:

تعجب بایرن مونیخ از اولی هونس؛ چرا در این مقطع حساس آن حرف‌ها را به توخل زدی؟ توماس توخل: چرا اولی هونس باید پیش از بازی با رئال مادرید چنین حرف‌هایی بزند؟

حال اولی هونس به نشریه کیکر اعلام کرده با وجود واکنش تند توماس توخل، همچنان بر سر حرف خود و انتقادش از این سرمربی مانده است. توخل ترجیح می‌دهد هرگاه اوضاع خوب پیش نمی‌رود، بازیکن جدیدی جذب شود تا اینکه بخواهد با آن‌ها کار کند تا بهتر شوند.

هر چند هونس خبر رسانه‌ها درباره اختلاف بین او و توخل را نیز اغراق‌آمیز دانسته است. با این حال هونس علاقه‌ای به کنار گذاشتن این صحبت‌ها ندارد و مصمم است در آینده نظرش را بیش از پیش روشن کند. حال باید دید ماجرای هونس و توخل به کجا کشیده خواهد شد.

از دست ندهید ????????????????????????

کری عجیب ستاره سپاهان برای پرسپولیس؛ داستان پلنگ و تمساح هالند سیبیلو؛ استایل عجیب غول نروژی تعجب بایرن مونیخ از پدرخوانده: چرا آن حرف‌ها را زدی؟  سرمربی شمس‌آذر: بین ما و پرسپولیس فرق نگذارید

دیگر خبرها

  • رونمایی قسام از بمب جدید «القفازه»
  • در مونیخ خبری از صلح نیست؛ ایستادگی هونس پای حرف‌هایش علیه توخل
  • حمله خرس به دامدار ایلامی و تلف دام‌هایش
  • تصویر سخنگوی گردان‌های القسام در یکی از دانشگاه‌های آمریکا
  • کشته شدن ۴ نظامی صهیونیست در جنوب غزه
  • توضیح تصویری ژابی آلونسو درباره نقش‌هایش در تیم‌های مورینیو و گواردیولا / فیلم
  • بیانیه جدید گردان‌های قسام درباره دلیل عدم آزادی اسیر آمریکایی
  • اینتر ۲ - ۰ تورینو/ قهرمان به پیروزی‌هایش ادامه می‌دهد + فیلم
  • پیام جدید القسام درباره کشته شدن ده‌ها اسیر اسرائیلی
  • ببینید | گردان‌های قسام: فشار نظامی به کشته شدن ده‌ها اسیر صهیونیست منجر شده است